به رنگ فیروزه ای



به عنوان یک جوان مسلمان همیشه می پرسیدم با این قرآن که خدا در اختیار ما قرار داده است چند چندیم؟

افرادی هستند که این قرآن را صرفا برای پاک کردن گناهان در شب های قدر میخواهند. عده ای هستند که صرفا برای ثوابش میخوانند بی آن که بخواهند آن را در زندگی شان پیاده کنند.

پیامبر (ص) در روز قیامت از ما شاکی خواهد بود که چرا نخواستیم آن را در متن زندگی مان قرار دهیم و زندگی مان را بر اساس آن بچینیم:

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ‎٣٠‏

آری در زندگی اکثر مسلمانان قرآن حاشیه شده نه متن!

 

اکثر افراد آرمان زندگی شان را بر اساس هوای نفسشان قرار میدهند نه بر اساس تعالیم کتاب خدا!

 

در این حال پرسیدم باید چه کنم. متوجه شدم باید قرآن را با قاعده بخوانم و در پی این باشم که آرمان و هدف از زندگی خودم را از قرآن استخراج کنم.این گونه است که قرآن از حاشیه به متن زندگی راه پیدا میکند.

در نتیجه ما به برداشت یک ایدوئولوژی کلی و یکپارچه از قرآن نیازمندیم. یعنی بر اساس قرآن اثبات کنیم که چهارچوب فکری ما چگونه است؟

خوشبختانه یک کتاب به نام "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" تالیف شده که دقیقا به همین مورد می پردازد.

 

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها